افسانه‌هایی در دنیای استارت‌آپ
  • استارت‌ آپ
  • کسب و کار
  • موقیت در کسب و کار
  • ایده
  • کارآفرینی
در تاریخ 1396/06/23

تا به‌حال شده ایده‌‌ی کسب‌وکار جدیدی به سرتان بزند؟ عکس‌العمل‌تان بعد از فکر این ایده چه بوده است؟ آیا بعد از اینکه ایده‌ای به ذهنمان می‌رسد آن را نادیده می‌گیریم یا به کمک آن کسب‌وکار جدیدی را شروع می‌کنیم (تصمیمی که شاید زیاد محتاطانه نباشد)؟ بیایید کمی واقع‌گرایانه‌تر در مورد ایده‌های نو فکر کنیم.

 

در این مقاله با ۵ افسانه بزرگی که در دنیای استارتاپ وجود دارد، آشنا می‌شوید.

آنچه مهم است اثر زیان‌باری است که این افسانه‌ها می‌توانند داشته باشند، زیرا کارآفرینان را وارد رویاهایی می‌کنند که واقعی نیستند. زمانی که واقعیت‌ با رویاپردازی‌‌مان منطبق نباشد، گمان می‌کنیم مشکل از ماست. اما تنها مشکلی که واقعا وجود دارد، عینکی است که بسیاری از کارآفرینان با آن به مسائل نگاه می‌کنند.

 

 

افسانه‌ی اول: شروع کن، بقیه چیزها خودشان می‌آیند

یکی از بزرگ‌ترین افسانه‌های کسب‌وکار در دنیای امروز این فکر غلط است که: «اگر کار را شروع کنی، بقیه چیزها درست می‌شود». مدیران کسب‌وکارها، خیلی زود و با پرداخت هزینه‌ای گزاف، دریافته‌اند که این موضوع صحت ندارد.

بسیاری از کارآفرینان گمان می‌کنند که فقط با شروع یک کسب‌وکار، استحقاق داشتنِ مشتری، سرمایه و موفقیت را دارند. اگر این موارد اتفاق نیفتد، آنها دولت یا شرایط اقتصادی کشور، یا به طور کل دیگری را مقصر می‌دانند.

درنهایت، حس استحقاق داشتن در کسب‌وکار، به‌ویژه در روزهای اول، به‌عنوان مانعی برای رشد شما خواهد بود.

نکته‌ی اصلی در مورد کسب‌وکار این است که شما باید همه‌چیز را بسازید، محصول خوبی تولید کنید که مردم را شگفت‌زده کند، طوری بازاریابی‌ کنید که با قلب و ذهن مخاطب ارتباط برقرار کند، عملکردتان را به‌ازای هر بازخورد منفی بهبود بخشید و سپس بعد از یک دوره‌ی چند ساله، مشتریان به سراغ‌تان خواهند آمد.

افسانه‌ی دوم: موفقیت یک‌شبه

بسیاری از کارآفرینانِ نوپا نمی‌دانند که در ابتدای سفر، صبر بسیار مهم است. ممکن است با ترغیب رسانه‌ها به نظر بیاید که کسب‌وکارِ موفق، یک‌شبه به وجود می‌آید، اما واقعیت این است که بیشتر این موفقیت‌های یک‌شبه، ۵، ۱۰ یا ۲۰ سال زمان برده است تا ساخته شوند.

برای مثال به فیس‌بوک نگاه کنید. مارک زاکربرگ (Mark Zuckerberg) پیش از آغاز کار فیس‌بوک، کسب‌وکارهای زیادی را تجربه کرده بود و در سال چهارم و پنجم کارِ فیس‌بوک بود که واقعا در سطح جهانی به موفقیت دست یافت. این وقفه‌های زمانی غیرمعمول نیستند، بلکه کاملا عادی و طبیعی‌اند.

افسانه‌ی سوم: وقت زیاد است

در حالی که مطمئناً نمونه‌هایی وجود دارد که کارآفرینان تازه‌کار، اوقات فراغتی را در کنار فعالیت‌های شغلی خود ایجاد می‌کنند، افرادی هم هستند که کار ۴۰ ساعت در هفته و مطمئن را رها می‌کنند تا کسب‌وکار خود را آغاز کنند و برای خودشان ۸۰ ساعت در هفته کار کنند. قطعاً آنها وقت آزاد اضافی ندارند، به خصوص در روزهای اول کار.

درنهایت، اینکه چقدر در کسب‌وکار خود پیشرفت کنید، کاملاً به این بستگی دارد که چقدر برای شما دغدغه است. کسب‌وکار را نباید اینگونه شروع کنیم که در ساحل لَم بدهیم و منتظر باشیم که مشتریان، پول و موفقیت به سمت ما ‌بیایند. برعکس، بنا نهادن یک کسب‌وکار تلاش بسیار زیاد و اغلب ساعات طولانی مدتِ کوشش را می‌طلبد. اگر به این شیوه تمایلی ندارید، شاید کارآفرینی انتخاب خوبی برای شما نباشد.

افسانه‌ی چهارم: اولین ایده‌ی شما بهترین ایده‌تان است

هنگام شروع اولین کسب‌وکار، بدترین اشتباهی که ممکن است انجام دهید این است که باقی عمر خود را کاملاً به این ایده‌ وابسته بمانید. سال‌های اول در هر کسب‌وکار، سال‌های آزمون‌ و خطاست و منطقی نیست ایده‌هایی را که در این سال‌ها به ذهنتان می‌رسد، به‌عنوان بهترین‌ها بشناسید. برخی افراد بعد از دو یا سه ایده‌ی مختلف، واقعاً به نقطه‌ای می‌رسند که جریان نقدینگی و مشتریان به حالت ثبات در می‌آید.

به هر حال، در طول این سفر با اشتباهاتی که مرتکب می‌شویم به عنوان کارآفرین رشد خواهیم کرد. موارد غیرقابل پیش‌بینیِ بسیاری وجود دارد که در روزهای شروع می‌آموزیم و اغلب به ما کمک می‌کنند تا در کسب‌وکارهای دوم، سوم یا چهارم موفق شویم.

موضوع این نیست که اگر اولین کسب‌وکار خود را شروع می‌کنید باید با آن مثل یک تمرین برخورد کنید. همیشه از تمام وجود مایه بگذارید تا به موفقیت برسید. اما اگر موفق نشدید هم فکر نکنید که در کسب‌وکار شکست خورده‌اید. شما فقط دوره‌ی کارآموزی را گذرانده‌اید، پس به سمت ایده‌ی بعدی پیش بروید.

افسانه‌ی پنجم: ایده باید بی‌نقص باشد

کمال‌گرایی بزرگ‌ترین دشمن پیشرفت می‌باشد. رید هافمن (Reid Hoffman)، بنیان‌گذار لینکدین (LinkedIn) معتقد است: «اگر به خاطر اولین نسخه‌ی محصول‌تان احساس شرمندگی نکنید، کارتان بسیار دیر به‌ثمر می‌رسد.»

کسب‌وکار، داستان راحتی در کنار مسائل آزاردهنده، تبدیل تهدیدها به فرصت و دانستن این مسئله است که هیچ‌چیز کامل نیست و نخواهد بود. حتی با وجود رشد و پیشرفت کسب‌وکار و پایه‌ریزی بسیار خوب، باز هم مشکلاتی وجود خواهند داشت.

ما به زمان، اطلاعات یا منابع بیشتری نیاز داریم، با این حال باید قبول کنیم در واقعیت، هیچ دستاوردی کامل نیست و باید زیبایی را در نقص‌ها نیز پیدا کنیم.

در پایان، افرادی که پیش از حرکت، منتظرند همه‌چیز عالی و بی‌نقص شود، هرگز آماده گام اول نخواهند شد، بنابراین، پیش از آغاز، منتظر کمال نباشید، در عوض با فکر شروع کنید.